ارتباطات بین فرهنگی



فرهنگ و ارتباطات دو مقوله­ ای هستند که همواره در تمامی جوامع تاریخ وجود داشته ­اند. فرهنگ در هر جامعه ­ای متفاوت از جامعه دیگر است و عناصری را شامل می ­شود که وجه تمایز جوامع با یکدیگر به حساب می­ آید. ادوارد تیلور، انسان شناس انگلیسی قرن در تعریف فرهنگ می نویسد:مجموعه ای که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، تکنیک ها، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتارها و ضوابطی است که انسان به عنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرا می گیرد و در قبال آن جامعه تعهداتی به عهده دارد.» همچنین ارتباطات نیز با تعریف فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده به گیرنده در طول تاریخ دچار تغییر و تحولات گسترده شده است. فلذا مقوله ارتباطات بین فرهنگی امری پویاست که می تواند از زمانی به زمان دیگر و از جامعه ­ای به جامعه دیگر متفاوت باشد.

ارتباطات بین فرهنگی امری بین رشته ­ای است و به این موضو  می ­پردازد که چگونه افراد با ویژگی ­های فرهنگی مختلف با یکدیگر تعامل می­کنند. هرچند این امر در تمامی طول تاریخ وجود داشته اما به عنوان یک رشته دانشگاهی پس از جنگ جهانی دوم و با تلاش متخصصان و اندیشمندان حوزه­های مردم­ شناسی، انسان شناسی فرهنگی، جامعه شناسی و ارتباطات پایه­ گذاری شد.

ارتباطات بین فرهنگی به مردم با توجه به تفاوت­ ها و شباهت­ های فرهنگی شان می­ نگرد و بیان می­ کند که چگونه افرادی با زبان، نژاد، قومیت، دین، مذهب و آیین­ های مختلف با یکدیگر تعامل کنند. ساموور در تعریفی می­ گوید: ارتباط میان مردمانی است که ادراکات فرهنگی و نظام نمادین آنان به‌‌ حدی با یکدیگر متفاوت است که پدیده‌های ارتباطی را به‌صورت متمایز جلوه می‌دهند». همچنین می­ توان ارتباطات بین فرهنگی را از طریق مشارکت کنندگان در این ارتباط مطالعه کرد.  عناصر اجتماعی که در این ارتباط دخیل هستند شامل ادراکات، فراگردهای کلامی و فراگردهای غیر کلامی است. همه اجزای این عناصر در ارتباطات میان فرهنگی، به یکدیگر نیازمند و وابسته اند. هر یک از این عناصر، از اجزایی خاص تشکیل شده است. ادراکات شامل: عقاید، ارزشها، سیستمهای نگرش، جهان بینی و سازمان اجتماعی است. فراگردهای کلامی، از زبان گفتاری و الگوهای تفکر تشکیل شده و فراگردهای غیر کلامی، مشتمل بر رفتار جسمی، مفهوم زمان و کاربرد فضا است.


ظهور ویروس کرونا و فراگیر شدن آن نه تنها موجب اختلال در سلامت افراد جامعه شد، بلکه بحرانی را نیز در زمینه ارتباطات ایجاد کرد. یکی از اصلی ترین راه­های انتقال ویروس از طریق تماس مستقیم فرد به فرد (دست دادن یا روبوسی کردن) است و اولین و پرتکرارترین توصیه­ ای که از سوی پزشکان عنوان می شد این بود که افراد با همدیگر دست ندهند و از کسانی که مشکوک به بیماری هستند، یک متر فاصله بگیرند، و این نقطه آغازی شد تا ارتباطات میان فردی افراد دچار اختلال شود. در جامعه ایران که افراد هنگام رسیدن به یکدیگر با هم دست می­ دهند و اگر صمیمی تر باشند روبوسی می کنند، این اتفاق موجب یک گسست شد. به تدریج هر چه شرایط بحرانی تر شد، ارتباطات افراد هم محدودتر شد، تا جایی که می توانستند از اطرافیان، دوستان و آشنایان فاصله گرفتند. دیدارها و مهمانی ها و مراسم­ها لغو یا بسیار محدود شد. تا جایی که با نزدیک شدن به ایام نوروز، بسیاری تصمیم گرفته اند از دید و بازدیدهای مرسوم هر ساله صرف نظر کنند. مساجد که محل حضور و تعامل جامعه مومنین بود، از رونق افتاد. باشگاه های ورزشی که محل برای ارتباط جوانان و ورزشکاران بود تعطیل شد. در مجموع هر چیزی که شرایط و زمینه های ارتباط بین فردی را میسر می کرد، دچار اختلال شد.

نخستین شهری که ویروس در آن شناسایی شد، شهر قم بود. شهری که به دلیل صبغه مذهبی آن و حضور نهاد دین و حوزه اهمیت خاصی در فضای ی فرهنگی کشور دارد. طبق آنچه که در دیگر کشورهای درگیر با ویروس به خصوص چین، رخ داده بود، انتظار می رفت برای جلوگیری از انتشار ویروس در کشور، این شهر قرنطینه شود، اما نشد و همین موجب اعتراض مردم شد. بعد از گسترش انتشار ویروس به شهرهای دیگر و با تعطیل شدن مدارس و دانشگاه ها، اهالی تهران به سمت شمال کشور به خصوص دو استان مازندران و گیلان سرازیر شدند و اینجا نیز تعتی بین اهالی این دو استان و مردم تهران شکل گرفت. در حالی که حاکمیت می توانست با اعمال محدودیت هایی از سفرهای غیرضروری جلوگیری کند، اما این کار انجام نشد و مردم شهرهای شمالی به صورت خودجوش وارد میدان شده و جاده ها را به روی مسافران از شهرهای دیگر بستند. به این ترتیب ارتباطات بین قومی مردم داخل کشور دچار آسیب شد. ساز و کار آسیب این ارتباطات نیز ، از طریق سفر و مشاهده پلاک خودروی استان ( قومیت) دیگر حاصل می شد. برای مثال اگر در استانی خودروی پلاک قم مشاهده می­شد، فارغ از اینکه آن فرد دچار بیماری کرونا شده یا خیر، احتمال درگیری با آن وجود داشت. کما اینکه مواردی هم گزارش شد. یا در شمال کشور، صرف داشتن خودروی پلاک تهران، موجب می­شد مردمی که جاده را بستند اجازه عبور به آن­ها ندهند. اما اگر خودرویی پلاک مازندران یا گیلان بود، اجازه عبور می یافت. اینجا دیگر مهم نیست سرنشینان آن خودرو ناقل ویروس هستند یا خیر ، بلکه انتساب آن ها به قومیت دیگر موجب می شود تا در مظان اتهام قرار بگیرند.


هویت تلاش افراد برای پاسخ به این پرسش است که ما کیستیم. هویت قابلیتی انسانی است برای آگاهی از اینکه کی، کیست و چی، چیست. از نگاهی دیگر هویت را با این 4 پرسش می توان شناخت که ما که هستیم، دیگران که هستند، دیگران فکر می کنند ما که هستیم و ما فکر می کنیم دیگران که هستند. هویت را می توان به صورت هویت فردی و اجتماعی نیز تعریف کرد. هویت فردی به ویژگی های شخصیتی یک فرد انسانی باز می گردد و هویت اجتماعی برساخته اجتماعی است و از تعامل فرد با دیگران، گروه ها ، سازمان و هر مجوعه دیگر ساخته می شود. هویت رابطه تنگاتنگی با منافع دارد و این دو به آسانی از یکدیگر متمایز نمی شوند. اینکه من چگونه خودم را تعیین هویت می کنم با اینکه من چگونه منافعم را تعریف می کنم، ارتباط دارد. چگونگی تعریف منافع من را ترغیب می کند تا خودم را به شیوه های خاصی تعیین هویت کنم.

هویت قومی یکی از انواع هویت های اجتماعی است که در ارتباط با هویت های محله­ای، منطقه­ای، نژادی، فرهنگی و . قرار می گیرد. هویت قومی عنصر بارزی در میان هویت هاست به طوری که هر یک از انسان ها خود را به قوم و تباری وابسته می دانند. هویت قومی از ترکیب متنوع مولفه های قومیت به وجود می آید و حتی در بسیاری از موارد تنها یک مولفه متفاوت باعث ایجاد نوعی هویت قومی می شود. در بین اقوام مختلف مولفه های قومیت متفاوت بوده و در هر گروه قومی، هر یک از مولفه ها دارای درجات اهمیت متفاوتی هستند. هویت قومی بر بنیاد شناسه های فرهنگی، نظیر زبان، مذهب، آداب و رسوم و پیشینه تاریخی تعریف می کنند که با آن افراد با تمام یا برخی جنبه های هویتی یک گروه پیوند می یابند.

هویت آمیخته ای از تفاوت ها و تشابه هاست. هویت قومیت ها و فرهنگ ها تک بعدی نیست و جنبه های مختلفی دارد. در زمینه ارتباطات بین فرهنگی و بین قومی، می توان از هویت ها استفاده مطلوبی کرد. تاکید بیشتر بر اجزای مشابه هویت باعث پیوند محکم این قومیت ها می شود. و هرچه نقاط افتراق و تفاوت ها برجسته شود، درگیری و تنش را بیشتر خواهد کرد. این نکته ای است که در تگذاری های ملی به خصوص وجه تگذاری رسانه ای به آن توجه شود. برنامه ها باید به گونه ای باشد که با تاکید بر وجوه تشابه هویت قومیت ها زمینه همبستگی بیشتر قومی و به طبع آن همبستگی قومی را فراهم کند.


معنای عمومی بازنمایی بر مجموعه­ایی از فرآیندها دلالت می­کند که به وسیله آن ابژه یا عملی در جهان واقعی ترسیم شده و به نمایش در می­آید.  بازنمایی عملی نمادین است که جهان ابژه را انعکاس می­دهد. برای زبانشناسان بازنمایی برای تبیین این امر به کار می­رود که چگونه یک مفهوم می­تواند جایگزین یک ابژه شود. در حوزه گفتمانی و به ویژه گفتمان­های قومی و نژادی این واژه عمدتا به این صورت به کار می­رود که چگونه برخی ویژگی­های یک گروه از مردم به عنوان ویژگی­های کل مردم به مثابه یک کل سازگار می­شود.

 در مطالعات فرهنگی، بازنمایی به معنای انعکاس نمادین اشیاء و اعمال در جهان واقعی نیست، بلکه برساختی از معناست که به هیچ وجه بر تطابق بین نشانه و ابژه بیرونی دلالت نمی­کند، بلکه تاثیری بازنمایانه از واقع­گرایی را خلق می­کند. در این معنا، بازنمایی به مثابه پیامدی از وجود سیستمی از نشانه­های افتراقی درک می­شود که معنا را از طریق تفاوت خود با دیگری خلق می­کند.

بازنمایی در معنایی کلی­تر بنیانی برای زندگی روزمره است. مردم بازنمایی را در هر زمانی به کار می­برند به این دلیل که ما عمیقا در بازنمایی زندگی می­کنیم.  به این معنا که ما محیط اطراف خود را چگونه درک می­کنیم، چگونه خودمان را درک می­کنیم و به معنایی عمیق­تر بر این امر دلالت دارد که در این فرآیند من چگونه به چیزی که هستم تبدیل می­شوم.

با شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان، نحوه بازنمایی رسانه ها از وضعیت کشورهای مبتلا به این ویروس قابل تامل بود. در بازنمایی های صورت گرفته آنچه در اولویت قرار داشت، نه صرفا وضعیت ابتلا و روند درمان و پیشگیری از آن، بلکه نوع روابط ی و اقتصادی بر تعیین نحوه بازنمایی صورت گرفته اثرگذار بود. رسانه ها بر اساس همان خط مشی سابق خود که دیگر جوامع را در دسته دوست یا دشمن تعریف می کردند به بازنمایی وضعیت آنها پس از ابتلا به کرونا می پرداختند. برای مثال صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دو مواجهه داخلی و خارجی را با جوامع کرونایی داشت. در بازنمایی شرایط داخلی کشور از یک جنبه به تقدیر از پرستاران و پزشکانی می پرداخت که به تعبیری در خط مقدم مبارزه با کرونا قرار داشتند. صدا و سیما از این ابتلا به عنوان یک جنگ یاد می کرد و پزشکان و پرستاران را سربازان این جنگ معرفی می کرد. در تیتراژ یکی از برنامه های پزشکی صدا و سیما، پرستاری صحبت می کرد و می گفت ما همه در این بیمارستان یک قاسم سلیمانی هستیم. این نوع بازنمایی از واقعیت یک بیماری را باید تحت تاثیر گفتمان امنیت و اقتدار که دال مرکزی گفتمان جمهوری اسلامی در این سالهاست، دانست که حتی مسئله بیماری و ویرویس را هم، بر طبق آن شکل بندی می کند.  از سویی دیگر صدا و سیما همبستگی مردم و گروه های جهادی را برای مبارزه با این بیماری به نمایش می گذاشت. به طور کلی در بازنمایی جامعه داخل ایران سعی داشت فضای مثبت و همدلی را به نمایش بگذارد. در مقابل این بازنمایی در جامعه داخل کشور، بازنمایی کشورهای خارجی قرار داشت که خود به دو دسته تقسیم می شد. دسته اول کشور هایی همچون چین و روسیه که علی رغم ابتلای گسترده تصاویر منفی از وضعیت آنها مخابره نمی شد و صرفا اخبار ابتلا و درمان به نمایش در می آمد. برای مثال این خبر که پوتین، رئیس جمهور روسیه، خود لباس مخصوص پوشیده و به میان پزشکان رفته است. یا در بحثی که در فضای توییتر بین سخنگوی وزارت بهداشت و سفیر چین در گرفت، شاهد بودیم که برخی از فعالین رسانه ای حملاتی را علیه سخنگوی وزارت بهداشت ترتیب دادند و حتی بعضا خواهان برکناری و محاکمه او شدند. این نوع مواجهه و بازنمایی مثبت از این کشورها را بیاد در همان نوع روابط ی اقتصادی جمهوری اسلامی با این کشورها جستجو کرد. در مقال این تصویر سازی ، بازنمایی وضعیت کشورهای غربی بود که عموما تصاویر هرج و مرج، تعداد بالای بیماران، حمله به فروشگاه ها و . از آنها به نمایش در می آمد. یعنی همان ت مقابله ای که در دیگر عرصه ها با کشورهای غربی وجود دارد، در اینجا نیز به نمایش در می آمد.

از آن سو رسانه های معاند جمهوری اسلامی نیز، دقیقا همین روند را در بازنمایی اخبار در پیش گرفته بودند اما در نقطه مقابل. برای مثال بی بی سی که وابسته رسانه سلطنتی انگلیس محسوب می شود، اخبار مربوط به کرونا در ایران به گونه ای منتشر می کند که اوضاع را بحرانی جلوه دهد و از سویی دیگر اوضاع جامعه کرونا زده انگلیس را عادی جلوه می دهد.

استوارت هال یکی از نظریه‌پردازان فرهنگی است که معتقد است واقعیت به نحو معنادار وجود ندارد و بازنمایی یکی از شیوه‌های کلیدی تولید معناست» (مهدی‌زاده, 1387, ص. 16). از نظر او سه برداشت اصلی از بازنمایی رسانه‌ها وجود دارد:

نظریه‌ی بازتابی: از این مسئله حکایت می‌کند که زبان آیینه است و هرآنچه بازتاب می‌کند، منطبق بر واقعیت جهان است.

نظریه‌ی تعمدی: با توجه به این نظریه، زبان و کلمات با اهداف خاصی توسط مولف منتقل می‌شود.

نظریه‌ی برساختی: معانی نه توسط شیء یا فرد بلکه به‌واسطه‌ی نظام‌های بازنمایی ساخته می‌شوند

در این میان هال، با تاکید بر رویکرد سوم، این مسئله را مطرح می‌کند که رسانه‌ها واقعیت را بازتاب نمی‌دهند بلکه آن را به‌صورت رمز و نشانه درمی‌آورند و به‌صورت نمادین و نه مبتنی بر واقعیت انعکاس می‌دهند»

-----------------------------------

مهدی زاده، سید محمد (1387). رسانه‌ها و بازنمایی». تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها

 


انگاره های ذهنی، محتوای مقوله های اجتماعی ما را فراهم می کنند. ما مقوله های اجتماعی ای داریم که افراد را درون آن‌ها قرار می دهیم و انگاره های ذهنی هستند که به ما می گویند، افراد آن مقوله در چه چیزی شبیه به هم هستند. در ارتباطات بین فرهنگی، انگاره‌های ذهنی در شکل گیری مفاهیمی مانند من و دیگری نقش به سزایی دارند. در واقع انگاره های ذهنی به دلیل ساده سازی الگوهای رفتاری و قاعده مند کردن آن ها  به شدت از قدرت تعمیم پذیر برخوردارند، اما با اینکه کار را آسان می کنند،ممکن است نتیجه گیری را به سمت و سوی نادرستی ببرند.

نخستین برداشت از شخصیت ها که انگاره های ذهنی آن را هدایت می کنند، برآمده از این واقعیت است که مردم اغلب دیگران را به عنوان اعضای یک گروه اجتماعی درک می کنند تا به عنوان فرد مشخصی. و برای برقراری ارتباط با افراد این عامل نقش به سزایی دارد، در جامعه چند فرهنگی تهران، انتساب فرد به یک قومیت خاص می تواند عامل یا مانع برقراری ارتباط با او باشد. دانشجویان در روزهای ابتدایی ورود به دانشگاه فارغ از اینکه چه تفکرات و گرایشی دارند با دانشجویان سال بالایی تری که همشهری یا هم استانی هستند ارتباطات می گیرند.

در کلیشه سازی برای اشخاص یا گروه‌ها، معمولا ویژگی هایی به آنان نسبت داده می شود که می تواند بی انتها و درنهایت بسیار متنوع باشد. نقش کلیشه این است که وسیله‌ای برای میش بینی رفتار دیگران در اختیار ما قرار دهد، هر چند ممکن است کلیشه مبتنی بر واقعیت نباشد؛ از سوی دیگر این کلیشه ها شیوه‌ای از رفتار را در برابر شخص کلیشه شده نیز قرار می دهند.

در یک تقسیم بندی انگاره های ذهنی را می توان به هشت دسته تقسیم کرد:

۱- انگاره های ذهنی واقعیت و مفهوم

۲- انگاره‌های ذهنی شخصی

۳- انگاره‌های ذهنی خویشتن

۴- انگاره ذهنی نقش

۵- انگاره ذهنی زمینه ای

۶- انگاره ذهنی رویه‌ای

۷- انگاره ذهنی استراتژی

۸- انگاره ذهنی احساسی 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها