انگاره های ذهنی، محتوای مقوله های اجتماعی ما را فراهم می کنند. ما مقوله های اجتماعی ای داریم که افراد را درون آنها قرار می دهیم و انگاره های ذهنی هستند که به ما می گویند، افراد آن مقوله در چه چیزی شبیه به هم هستند. در ارتباطات بین فرهنگی، انگارههای ذهنی در شکل گیری مفاهیمی مانند من و دیگری نقش به سزایی دارند. در واقع انگاره های ذهنی به دلیل ساده سازی الگوهای رفتاری و قاعده مند کردن آن ها به شدت از قدرت تعمیم پذیر برخوردارند، اما با اینکه کار را آسان می کنند،ممکن است نتیجه گیری را به سمت و سوی نادرستی ببرند.
نخستین برداشت از شخصیت ها که انگاره های ذهنی آن را هدایت می کنند، برآمده از این واقعیت است که مردم اغلب دیگران را به عنوان اعضای یک گروه اجتماعی درک می کنند تا به عنوان فرد مشخصی. و برای برقراری ارتباط با افراد این عامل نقش به سزایی دارد، در جامعه چند فرهنگی تهران، انتساب فرد به یک قومیت خاص می تواند عامل یا مانع برقراری ارتباط با او باشد. دانشجویان در روزهای ابتدایی ورود به دانشگاه فارغ از اینکه چه تفکرات و گرایشی دارند با دانشجویان سال بالایی تری که همشهری یا هم استانی هستند ارتباطات می گیرند.
در کلیشه سازی برای اشخاص یا گروهها، معمولا ویژگی هایی به آنان نسبت داده می شود که می تواند بی انتها و درنهایت بسیار متنوع باشد. نقش کلیشه این است که وسیلهای برای میش بینی رفتار دیگران در اختیار ما قرار دهد، هر چند ممکن است کلیشه مبتنی بر واقعیت نباشد؛ از سوی دیگر این کلیشه ها شیوهای از رفتار را در برابر شخص کلیشه شده نیز قرار می دهند.
در یک تقسیم بندی انگاره های ذهنی را می توان به هشت دسته تقسیم کرد:
۱- انگاره های ذهنی واقعیت و مفهوم
۲- انگارههای ذهنی شخصی
۳- انگارههای ذهنی خویشتن
۴- انگاره ذهنی نقش
۵- انگاره ذهنی زمینه ای
۶- انگاره ذهنی رویهای
۷- انگاره ذهنی استراتژی
۸- انگاره ذهنی احساسی
درباره این سایت